به بهانه شهادت بزرگ مرد تاریخ نهضت حضرت روح الله
غربت مستدام بهشتی
یادداشتی از حسن طاهری
فقیه و سیاستمدار، رئیس دیوان عالی کشور، رئیس شورای انقلاب، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، دومین رئیس قوه قضائیه، باهوشترین شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی، طلبه پرشور و حرارت و روشنفکر اصفهانی که در ۵۲ سالگی و در ۷ تیر ۱۳۶۰ در بمبگذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط جنایتکارترین میلیشیای سیاه تاریخ ایران، به شهادت رسید.
اینها تنها اطلاعات کلیشه ای و ویکی پدیایی و کتاب مدرسه ای، بسیاری از نسل جوان امروز است. سطرهایی که هر سال، با ورود به نخستین روزهای تیرماه پر حرارت، نه در ذهن جمعیتی فراوان که فقط و فقط، اندکی از جوانان انقلابی، آن هم از نوع اهل مطالعه و فکر، یک مرور چند ثانیه ای و بازخوانی مینی مالیستی میشود.
نمایش مزار شهید مظلوم دکتر سید محمد حسین بهشتی در آرامگاه شهدای هفتم تیر و یاران شهیدش، نیز از پشت صفحههای شیشه ای رسانه و تجدید عهدهای قضات محترم قوه قضاییه، در هفته تکریم قضا و قضاوت که هرچند فرصتی مغتنم و کاری ستودنی است، اندک چاشنی، در مرور نام یکی از بزرگترین شخصیتهای مؤثر چند قرن اخیر ایران میشود؛ اما آیا واقعاً بهشتی مظلوم، فقط برای جامعه حقوق دانان و اهالی قضا و قضاوت و هفته قوه قضاییه است؟
همه کسانی که اندک اطلاعی از شخصیتهای مؤثر دویست سال گذشته تاکنون دارند، به خوبی میدانند که تحزب و تشکیلات و کادر سازی و نظریه پردازی، درمیان روحانیت آزاداندیش و روشنفکر، دغدغه و امری نایاب و پربها بوده است؛ امر مهمی که همواره از سوی بزرگانی چون سید جمال الدین اسد آبادی و آیت الله کاشانی و پس از آن، اندک روحانیان دردآشنایی همچون موسی صدر، با نگاه به کل گستره امت و پهنه جمعیتی جهان اسلام مورد نظر و پیگیری و عنایت قرار داشت.
موضوعی که پس از لرزههای روشنگرانه سید جمال الدین اسدآبادی بر کاخ استبداد و خرافه حاکم، به صورتی جدی مطرح شد این بود که مادیون فرنگی و الحادیون ملل، اسلام را فاقد تشکیلات منسجم و منظم و برنامه ای مدون و منقح، برای جهانداری و مدیریت زمینی بشر، برای رسیدن به سعادت اخروی بر اساس دین میدانستند.
شهید مظلوم بهشتی از دوره پیش از بیداری ایران در مشروطه تا 1358، شاید نخستین روحانی متفکری باشد که آرزو و برنامه محقق نشده جامعه مومنان و اهالی ایمان و تدین را، در نمونه ای موفق و هوشمندانه، جامه عمل پوشاند.
مدلی برتر که در نخستین سالهای پیروزی نهضت امام، زیباترین و کارآمدترین شکل کادرسازی نیروهای متفکر و مؤثر انقلابی و همچنین برپایی کرسی نظریه پردازی انقلابی بر اساس فقه و فلسفه و سیاست را در قالب حزب جمهوری اسلامی و طرحی نو برای تأمین خوراک فکری و پرورش و تکثیر نیروهای مؤمن و متخصص و مدیر را بر عهده گرفت.
شهید مظلوم با دقت و درایت و در عین توانمندی و قاطعیت، از منظری این جهانی و زمینی و از سویی ناظر به تفکر آن جهانی و بهشتی، این دغدغه را شکوفا و محقق ساخت.
شاید این روزها که انقلاب اسلامی، در دهه چهارم حیات خود، از فقر تئوری و نبود برنامه در حوزههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، در معرض تهدید جدی قرار گرفته، به خوبی بتوان قدر و منزلت کیمیای موقعیت شناسی و گوهر شناخت دقیق این مرد بزرگ مجاهد و متفکر کم نظیر آشنای به اسلام و سیاست و تشکیلات و حکمت و البته دارای اخلاق اسلامی و نیکوی نبوی را ادراک کرد.
با وجود بیش از 30 اثر مکتوب از این نظریه پرداز و ایدئولوگ همیشه در صحنه، ردی نورانی از یک کهکشان بیکران تجربه ارزشمند و اندیشه ای درخشان از مردی متخلق و زمان شناس و دارای حکمت و سیاست و تفقه و هزاران هزار اندوخته زرین از یک روحانی روشنفکر دارای احساس مسئولیت، از حیاط دبیرستان نوجوانان قم تا اندیشکده مرکز اسلامی هامبورگ آلمان و انجمنهای اسلامی اروپا، برجای مانده است.
شهابی نورانی و روشن و سپید و خیره کننده، از سیره و مرامی به غایت بی مثال و روش نیکوی بهشتی سیرت که در بین مدعیان انقلاب و مبارزه و جهاد این روزها، همچنان در غربت و محاق مستدام است، آن سان که در پنج دهه حیات زمینیاش، نام او قرین مظلومیت و گمنامی بود. هرچند در پسِ ابر و در محاق، اما شُهره درمیان آسمانیان و خار چشم دشمنان بوده و هست، علیالدوام.